×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

ندای ارامش

جـيــــــــــــــــــــگر

  اولیــن باری که برای بچه ها خوراک جــگر  درست کردم هیچ وقت یادم نمی ره.

غذا رو کشــیدم و بچه ها و شوهرم را برای خوردن شام صــدا زدم. پسر کوچکم غذا را بو کرد و اخم هایش رفت توی هم.. دخترم هم با غذایش بازی بازی می کرد ولی حاضر نبود لب بزنه. به بچه ها گفتم:

"ممکنه بوی خوبی نده اما خیلی خوشمزه است، یه کوچولو امتحــان کنید...اصــلا می دونید اســم این غذا چیــه؟ یه راهنمایی می کنم بهــتون...باباتون گاهی منو به همین اســم صــدا می زنه."


 

ناگهان چشـــمهای دخترم گشاد شد. به برادرش سقلمه زد و گفت:

"نــخور! نـخور! تاپاله است!"

خاطرات یک دوست
پنجشنبه 26 خرداد 1390 - 3:27:39 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم

آخرین مطالب


اشياء برای استفاده شدن و انسانها براي دوست داشتن می باشند


از نامه های بابا لنگ دراز به جودی ابوت


*بخونش


رابطه تاریخ تولد و شخصیت شما


مردان اصولا آدم های شادتری هستند


یک سال مربیان فوتبال ، بیش از یک عمر کارمندان می ارزد ؟


توضیح منطقی


ادب اصیل ما


انواع خر


به سلامتی


نمایش سایر مطالب قبلی
آمار وبلاگ

578478 بازدید

254 بازدید امروز

66 بازدید دیروز

654 بازدید یک هفته گذشته

Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)

آخرين وبلاگهاي بروز شده

Rss Feed

Advertisements